طفلی بنام شادی دیریست گم شده
با چشمهای روشن براق
با گیسوئی بلند به بالای آرزو
هر کس از او نشانی دارد ما را خبر کند
اینهم نشانی ما:
یکــسو خلیج فارس ؛ ســوی دیگر خزر
اینجا وبلاگ دوم منه و بیشتر اینجا برای ثبت وقایع و حرفهای روز مرمه
به قول یکی از دوستان وبلاگ نویس:
" شاید ارزش بعضی حرفها در لحظه قابل فهم و دریافت برای همگان نباشد اما دلیلی برای نگفتنشان و ثبت نکردنشان نیست "
- استفاده از مطالب این وبلاگ منوط به کسب اجازه از صاحب آن است.
ادامه...
دعوا سر سربند یا فاطمه بود.... پیشونی بندها رو با وسواس زیر و رو میکرد پرسیدم: دنبال چی میگردی؟ گفت: سر بند یازهرا... گفتم: چه فرقی داره یکیشو بردار ببند دیگه! گفت: نه!... آخه من مادر ندارم!!!
بغضم ترکید زمانی که گلوله در گلویت ترکید بغضم ترکید از سکوت ناله هایت ! بغضم ترکید زمانی که پیکر پاک کادویی ات در دست کودکت دیدم بغضم می ترکد وقتی که بیاد سربند یا زهرایت می افتم بغضم ترکید از وقتی که سنگرت بدون تو شد بغضم ترکید که رد پای مقدست را در سرزمین شلمچه برهنه دیدم بغضم ترکید وقتی که رهبرم بر تابوت تو بوسه کاشت ... بغضم ترکید از وقتی مانند طلای خاکی در تفحض یافت شدی بغضم ترکید که لحظه ی جان دادنت نمیدانم شهادتین گفتی یا زیر لب مادر مادر میکردی .
غنچه های یاس ، داغ مادر را تا ابد بر دل دارند ... یا زهرا
یا فاطمه اطهر... اشفعی لنا عنداله...
تمام کوچه پر شده از بوی نبودن تو ...
اینک خسته ام ,
از زمینی که تو را بلعیده
و آسمانی که نجیبانه تو را در آغوش گرفته
و می بوسم پیشانی ات را به وقت ترکش خوردن
و تو را بهشتی کرد .
ای سبکبال دو دنیا !
به صلیبم اگر کشند ,
دست از نواختن تصنیف ماتمت بر نخواهم داشت
تا کلاف در کلاف در کلاف
شهیدت شوم.
- سید مرتضی حسینی -
بغضم ترکید
زمانی که گلوله
در گلویت ترکید
بغضم ترکید
از سکوت ناله هایت !
بغضم ترکید
زمانی که پیکر پاک کادویی ات
در دست کودکت دیدم
بغضم می ترکد وقتی که بیاد سربند یا زهرایت می افتم
بغضم ترکید از وقتی که سنگرت بدون تو شد
بغضم ترکید
که رد پای مقدست را در سرزمین
شلمچه برهنه دیدم
بغضم ترکید وقتی که رهبرم بر تابوت تو بوسه کاشت ...
بغضم ترکید از وقتی مانند طلای خاکی
در تفحض یافت شدی
بغضم ترکید
که لحظه ی جان دادنت
نمیدانم
شهادتین گفتی
یا زیر لب
مادر مادر میکردی .
- سید مرتضی حسینی -
یا فاطمه...
خودت مادر همه هستی