تو را به رخ تمام شقایق ها میکشم و میگویم :
تا گل من هست زندگی باید کرد . . . !
برگ های پاییزی
سرشار از شعور ِ درخت اند
و خاطرات ِ سه فصل را بر دوش می کشند ،
آرام قدم بگذار ....
بر چهره ی تکیده ی آن ها
این برگها حُرمت دارند..
درد ِ پاییز ،درد ِ " دانستن " است ...
غمین مباش که مولای ما علیست!
خیلی وقت بود ازش استفاده نکرده بودم . . .
درست 3 شب پیش رسما کار با تلویزیون رو هم آغاز کردم!
خدایا چنان کن سرانجام کار
تو خشنود باشی و ما رستگار
9 آبان ماه 1391