این روزها
احتمـال برخـورد شمـا با " گــرگ "در کـلان شهـرها بیشتـر از صحــرا و جنگــل اسـت!
هه!
یاد ان روزها بخیر . . .
ان ها که رفتند کار حسینی کردند
ما که ماندیم باید کار زینبی کنیم
وگر نه یزیدیم!
مردم شهر سیاه ، خنده هاشان هم از روی ریا ست
دلشان سنگ سیاست
ما در این شهر دویدیم و دویدیم، چه سود؟
هرکجا پرسه زدیم ، خبر از عشق نبود و تو ای مرغ مهاجر که از این شهر گذر خواهی کرد!
نکند از هوس دانه گندم به زمین بنشینی!
زنگ زدم به سامانه گویای شهرداری میگم خداوکیلی شما اندازه گاو شعور دارین؟
میگه چرا؟
براش توضیح دادم جای اینکه بگه بله رسیدگی میشه میگه ببخشید حق با شماست اما من شماره پیمانکارو میدم همین حرفه اندازه گاو شعور ندارینو زنگ بزنید به پیمانکارمون بگین!
خدا وکیلی مملکته داریم؟
مثلا آدم میره زیارت اهل قبور تا آروم بشه اما مگه میزارن؟؟؟!
نیم ساعت موندم پشت ترافیک اونم کجااااااا . . . !!!!!!!!
کوره داهاتی به نام همدان!
این پیمانکارای شهرداری همدان به نظر من ببخشیدا اندازه گاو شعور ندارن!
آخه مردک بی شعور بعدظهر پنج شنبه موقعه لکه گیری آسفالت خیابونای اصلی منتهی به گورستانه؟
البته تعجبی نداره ها!
یه شافتالویی بشه شهردار این شهر پیمانکاراشم باید اینظور باشن دیگه!
عب نداره از این تف و لعنتا جمع کنید ببینیم چی میشه آخرش!