زندگی در بوته هیچ
تارنگاشت های سعید ایلخانی مهوارزندگی در بوته هیچ
تارنگاشت های سعید ایلخانی مهوارخسته
بلاخره شکست . . .
دلواپس
سرم درد میکنه
امشب عجیب غریبم . . .
همه چی اعصابمو بهم میریزه ؛ حتی صدای بارون . . .
بی قرارم ؛ دلهره دارم . . .
تو تردیدم!
چرای بی دلیلم!
برادر . . .
برادر . . .
با من سخن تو در میان آوردند
گلبرگ بهار در خزان آوردند
خاموش ترین سکوت صحراها را
با نام تو باز در فغان آوردند
عادت خوب
یکی از عادت های خوب و پسندیده دلم اینه که هر دو ساعت یکبار یه جستجو میزنه و همه ی آدمای بدو می بخشه و بدیهاشونو پاک میکنه!
والا من بنظرم عادت خوبیه!
عصب کشی
قلبم را عصب کشی کردم . . .
دیگر نه از سردی نگاهی می لرزد . . .
و نه از گرمی آغوشی می تپد . . .
زیر خاکی
سوار یه ماشین شدم راننده داشت هاییده گوش می داد یهو برگشت با هیجان گفت:
لامصب صدا نیستتتتتت که!
هرچی میگذره زیر خاکی تر میشه:دی
حالا منم دارم یه سری آهنگای قدیمی که مورد علاقمه گوش میدم
چه لذتی داره . . .
فریاد
دوست دارم الان فقط فریاد بکشم
اونقد که خالی بشم
متن دیشبی رو الان باید می نوشتم!
این روزها شیر هم حاضر با دمش بازی کنن با دلش نه . . .
باشه اینم روش