زندگی در بوته هیچ

تارنگاشت های سعید ایلخانی مهوار

زندگی در بوته هیچ

تارنگاشت های سعید ایلخانی مهوار

خوابالو

چقدر خوابم میاد من . . .

خیلی خستم

مار ؛ پونه

مار از پونه بدش میاد ؛ پونه . . .

نمیدونم داستان چیه!

اما این یکیو به هیچ عنوان نمیتونم ببخشمش!

ایییییییش

دوباره مینویسم

یکم اوضاع و نوسانات مغزیم قهوه ای بود چند روزی ننوشتم

باید برم دوش بگیرم اما جونم نمیگیره

تازه باید دنبال کارم بگردم

مریض

مریض که شاخ و دم نداره

خمیازه

تا الان خواب بودم اما باز خمیازه می کشم!

امیدوار

دارد می آید
لحظه ای که باید بایستم
یک نگاه به گذشته بیاندازم و باز به آینده امیدوار گردم ...