طفلی بنام شادی دیریست گم شده
با چشمهای روشن براق
با گیسوئی بلند به بالای آرزو
هر کس از او نشانی دارد ما را خبر کند
اینهم نشانی ما:
یکــسو خلیج فارس ؛ ســوی دیگر خزر
اینجا وبلاگ دوم منه و بیشتر اینجا برای ثبت وقایع و حرفهای روز مرمه
به قول یکی از دوستان وبلاگ نویس:
" شاید ارزش بعضی حرفها در لحظه قابل فهم و دریافت برای همگان نباشد اما دلیلی برای نگفتنشان و ثبت نکردنشان نیست "
- استفاده از مطالب این وبلاگ منوط به کسب اجازه از صاحب آن است.
ادامه...
امان از بی خبری...
ساعات خوش آن بود که دوست به سر شد
باقی همه بی حاصلی و بی خبری بود....
یعنی می گی خبری نیست ولی غم همچنان پابرجاس؟
گناهانم را دوست دارم !
بیشتر از تمام کارهای خوبی که کرده ام .
می دانی چرا ؟!
آن ها واقعی ترین انتخاب های من هستند !!!.....
سید علی صالحی
خیلی قشنگه ، مخصوصا با پست زیباتر از قوی تو!
شغل شریفی ست سوختن... برای او که لحظه ای حتی برایت تب نکرد.....!