ممکن است امشب بمیرد
با سوختگى سینه ى کُتش از آتش گلوله ایى
امشب به سوى مرگ رفت
با گامهاى خویش.
پرسید: سیگار دارى؟
گفتم: بله
- کبریت؟
گفتم: نه
شاید گلوله
روشنش کند.
سیگار را گرفت و
گذشت...
شاید الآن دراز به دراز افتاده باشد
سیگارى نیفروخته بر لب و
زخمى بر سینه...
رفت.
نشانه ى تکثیر
و تمام
وای عالی بود عالی
بهمون سر بزن