طفلی بنام شادی دیریست گم شده
با چشمهای روشن براق
با گیسوئی بلند به بالای آرزو
هر کس از او نشانی دارد ما را خبر کند
اینهم نشانی ما:
یکــسو خلیج فارس ؛ ســوی دیگر خزر
اینجا وبلاگ دوم منه و بیشتر اینجا برای ثبت وقایع و حرفهای روز مرمه
به قول یکی از دوستان وبلاگ نویس:
" شاید ارزش بعضی حرفها در لحظه قابل فهم و دریافت برای همگان نباشد اما دلیلی برای نگفتنشان و ثبت نکردنشان نیست "
- استفاده از مطالب این وبلاگ منوط به کسب اجازه از صاحب آن است.
ادامه...
بعدها برتمام قبرهای این شهر بوسه بزن شاید بیاد بیاوری کجا مرا جا گذاشتی... من در تنهاترین قبر این شهر خفته ام .. صدای کلاغها را میشنوی..؟؟ دارند برایم فاتحه می خوانند...
موضوع دل گرفتگی بده اما حس میکنم لازمه...
شایدامروز دستهایت رابه من ندی امایه روز دست روقبرم میکشی
شاید امروز سکوت کنی امایه روز سرقبرم بهم التماس میکنی باهت حرف بزنم
شاید امروز آغوشت بر من حروم باشه اما یه روز باحسرت سنگ قبرمو بغل میگیری......
واون روز خیلیم دور نیست