زندگی در بوته هیچ

تارنگاشت های سعید ایلخانی مهوار

زندگی در بوته هیچ

تارنگاشت های سعید ایلخانی مهوار

بعدها

بعدها برتمام قبرهای این شهر بوسه بزن شاید بیاد بیاوری کجا مرا جا گذاشتی...
من در تنهاترین قبر این شهر خفته ام ..
صدای کلاغها را میشنوی..؟؟
دارند برایم فاتحه می خوانند...

نظرات 2 + ارسال نظر
فرشته 1391/09/06 ساعت 13:57

موضوع دل گرفتگی بده اما حس میکنم لازمه...

شیرین 1392/07/15 ساعت 16:20

شایدامروز دستهایت رابه من ندی امایه روز دست روقبرم میکشی

شاید امروز سکوت کنی امایه روز سرقبرم بهم التماس میکنی باهت حرف بزنم

شاید امروز آغوشت بر من حروم باشه اما یه روز باحسرت سنگ قبرمو بغل میگیری......
واون روز خیلیم دور نیست

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد